معنی فارسی exploiter
B1کسی که از دیگران سوءاستفاده میکند.
A person who exploits others, often in a labor or economic context.
- NOUN
example
معنی(example):
استثمارگر از نداشتن آگاهی کارگران سوءاستفاده کرد.
مثال:
The exploiter took advantage of the workers' lack of knowledge.
معنی(example):
تاکتیکهای استثمارگر معمولاً منجر به نارضایتی کارگران میشود.
مثال:
Exploiter tactics often lead to worker discontent.
معنی فارسی کلمه exploiter
:
کسی که از دیگران سوءاستفاده میکند.