معنی فارسی explorativeness

B1

کاوشگری به معنای تمایل و اشتیاق برای کشف و اکتشافات جدید است.

The quality of being eager to explore or investigate.

example
معنی(example):

کاوشگری او باعث شد بسیاری از مکان‌های جدید را کشف کند.

مثال:

Her explorativeness led her to discover many new places.

معنی(example):

کاوشگری تیم تحقیق قابل تحسین بود.

مثال:

The explorativeness of the research team was commendable.

معنی فارسی کلمه explorativeness

: معنی explorativeness به فارسی

کاوشگری به معنای تمایل و اشتیاق برای کشف و اکتشافات جدید است.