معنی فارسی explorator

B1

کاوشگر به فردی اطلاق می‌شود که به منظور کشف مناطق جدید و ناشناخته سفر می‌کند.

A person who investigates or explores unknown places.

example
معنی(example):

یک کاوشگر به سرزمین‌های ناشناخته سفر می‌کند.

مثال:

An explorator journeys into unknown territories.

معنی(example):

کاوشگر هر جزئیاتی از ماجراجویی خود را ثبت کرد.

مثال:

The explorator documented every detail of his adventure.

معنی فارسی کلمه explorator

: معنی explorator به فارسی

کاوشگر به فردی اطلاق می‌شود که به منظور کشف مناطق جدید و ناشناخته سفر می‌کند.