معنی فارسی expressivity

B1

قدرت بیان احساسات و عواطف به طور واضح و قابل فهم.

The quality of effectively conveying feelings or emotions.

example
معنی(example):

بیانی‌گری او در بازیگری تماشاگران را مجذوب کرد.

مثال:

Her expressivity in acting captivated the audience.

معنی(example):

بیانی‌گری نقاشی به بینندگان اجازه می‌دهد که ارتباط عمیقی احساس کنند.

مثال:

The expressivity of the painting allows viewers to feel a deep connection.

معنی فارسی کلمه expressivity

: معنی expressivity به فارسی

قدرت بیان احساسات و عواطف به طور واضح و قابل فهم.