معنی فارسی exquisitive

B2

دارای کیفیت یا ویژگی‌های زیبا و خاص.

Having a refined or exquisite quality.

example
معنی(example):

او در موسیقی سلیقه‌ای فوق‌العاده داشت.

مثال:

She had an exquisitive taste in music.

معنی(example):

توجه فوق‌العاده او به جزئیات موفقیت پروژه را تضمین کرد.

مثال:

His exquisitive attention to detail made the project a success.

معنی فارسی کلمه exquisitive

: معنی exquisitive به فارسی

دارای کیفیت یا ویژگی‌های زیبا و خاص.