معنی فارسی exquisitively

B2

به طور بسیار زیبا یا خوب.

In an exquisite manner.

example
معنی(example):

این غذا به طور فوق‌العاده‌ای با مواد تازه تهیه شده بود.

مثال:

The dish was exquisitively prepared with fresh ingredients.

معنی(example):

او به طرز فوق‌العاده‌ای لبخند زد و همه را مجذوب خود کرد.

مثال:

She smiled exquisitively, captivating everyone around her.

معنی فارسی کلمه exquisitively

: معنی exquisitively به فارسی

به طور بسیار زیبا یا خوب.