معنی فارسی exterritorialize

B1

عمل خارج کردن خود یا نهادها از زیر قوانین محلی.

To remove something from local jurisdiction.

example
معنی(example):

برخی از سازمان‌ها می‌خواهند فعالیت‌های خود را از قوانین محلی خارج کنند.

مثال:

Some organizations wish to exterritorialize their operations.

معنی(example):

برای خارج از مرز شدن به این معنی است که خود را از محدودیت‌های قانونی محلی جدا کنیم.

مثال:

To exterritorialize means to remove oneself from local legal constraints.

معنی فارسی کلمه exterritorialize

: معنی exterritorialize به فارسی

عمل خارج کردن خود یا نهادها از زیر قوانین محلی.