معنی فارسی extinctive
B2وصف یا حالت چیزی که باعث از بین رفتن موجودات یا گونهای میشود.
Relating to or causing extinction.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
اثرات منقرضکننده آلودگی در بسیاری از بومسازگانها قابل مشاهده است.
مثال:
The extinctive effects of pollution can be seen in many ecosystems.
معنی(example):
محافظتکنندگان بر جلوگیری از عواقب منقرضکننده تغییرات آبوهوایی تمرکز میکنند.
مثال:
Conservationists focus on preventing the extinctive consequences of climate change.
معنی فارسی کلمه extinctive
:
وصف یا حالت چیزی که باعث از بین رفتن موجودات یا گونهای میشود.