معنی فارسی extincting

B1

عملی که باعث از بین رفتن و یا عدم وجود یک گونه می‌شود.

The process of causing a species or a group to become extinct.

example
معنی(example):

تغییرات آب‌وهوایی در حال حاضر در حال منقرض کردن انواع مختلفی از گونه‌ها است.

مثال:

The ongoing climate change is extincting various species.

معنی(example):

تلاش‌های حفاظتی به دنبال جلوگیری از منقرض شدن گونه‌های بیشتری هستند.

مثال:

Conservation efforts aim to prevent extincting any more species.

معنی فارسی کلمه extincting

: معنی extincting به فارسی

عملی که باعث از بین رفتن و یا عدم وجود یک گونه می‌شود.