معنی فارسی extracutaneous

B1

فراپوستی، به معنی مربوط به یا خارج از پوست.

Relating to or occurring outside of the skin.

example
معنی(example):

این دارو بر بیمار اثرات فراپوستی داشت.

مثال:

The drug had an extracutaneous effect on the patient.

معنی(example):

درمان‌های فراپوستی می‌توانند بسیار مؤثر باشند.

مثال:

Extracutaneous treatments can be quite effective.

معنی فارسی کلمه extracutaneous

: معنی extracutaneous به فارسی

فراپوستی، به معنی مربوط به یا خارج از پوست.