معنی فارسی extraparenchymal
B1به بافتهایی اشاره دارد که خارج از پارنکیما یا ساختار اصلی یک عضو قرار دارند.
Referring to tissues that are located outside the parenchyma of an organ.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تیم بافتهای فراپارنگی را برای عملکرد آنها تحلیل کرد.
مثال:
The team analyzed extraparenchymal tissues for their function.
معنی(example):
عناصر فراپارنگی در مطالعه اعضای بدن اهمیت داشتند.
مثال:
Extraparenchymal elements were important in the study of organs.
معنی فارسی کلمه extraparenchymal
:
به بافتهایی اشاره دارد که خارج از پارنکیما یا ساختار اصلی یک عضو قرار دارند.