معنی فارسی extremest
B1افراطیترین، بهترین نمونه از حالت افراطی.
The most extreme; superlative form of extreme.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این، افراطیترین اجراست که تا به حال دیدهام.
مثال:
That was the extremest performance I have ever seen.
معنی(example):
او افراطیترین تدابیر را برای اطمینان از ایمنی اتخاذ کرد.
مثال:
She took the extremest measures to ensure safety.
معنی فارسی کلمه extremest
:
افراطیترین، بهترین نمونه از حالت افراطی.