معنی فارسی exudatory
B2ترشحی به معنای مرتبط با یا ناشی از ترشح.
Relating to or producing exudation; the act of exuding.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پاسخ ترشحی به گیاه کمک میکند تا از آسیب بهبود یابد.
مثال:
The exudatory response helps the plant heal from injury.
معنی(example):
فرآیندهای ترشحی در بهبود زخم اهمیت دارند.
مثال:
Exudatory processes are important in wound healing.
معنی فارسی کلمه exudatory
:
ترشحی به معنای مرتبط با یا ناشی از ترشح.