معنی فارسی exul
B2تبعید شده، کسی که به اجبار از وطن خود رانده شده است.
One who is exiled or banished.
- NOUN
example
معنی(example):
تبعید شاعر با اندوه و تفکر همراه بود.
مثال:
The exul of the poet was marked by both sorrow and reflection.
معنی(example):
در زمانهای باستان، تبعیدشدگان معمولاً از نظر اجتماعی طرد شده به حساب میآمدند.
مثال:
In ancient times, an exul was often considered a social outcast.
معنی فارسی کلمه exul
:
تبعید شده، کسی که به اجبار از وطن خود رانده شده است.