معنی فارسی eyemark
B1علامتی که برای شناسایی یا نشان دادن چیزی خاص در نظر گرفته میشود.
A mark made to indicate something specific.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک علامت چشمی برای نشان دادن نقطه گذاشت.
مثال:
She made an eyemark to indicate the spot.
معنی(example):
علامت چشمی روی نقشه به ما کمک کرد محلمان را پیدا کنیم.
مثال:
The eyemark on the map helped us find our location.
معنی فارسی کلمه eyemark
:
علامتی که برای شناسایی یا نشان دادن چیزی خاص در نظر گرفته میشود.