معنی فارسی eyesights

B1

بینایی، توانایی دیدن و تشخیص اشیا و جزئیات را به وضوح.

The ability to see or the range of vision an individual has.

example
معنی(example):

او بینایی عالی دارد که به او در حرفه‌اش به عنوان یک خلبان کمک می‌کند.

مثال:

He has excellent sights, which help him in his career as a pilot.

معنی(example):

مردم معمولاً آزمایش بینایی را برای بررسی بینایی خود انجام می‌دهند.

مثال:

People often take an eyesight test to check their vision.

معنی فارسی کلمه eyesights

: معنی eyesights به فارسی

بینایی، توانایی دیدن و تشخیص اشیا و جزئیات را به وضوح.