معنی فارسی face planted
B1به معنای افتادن به صورت به زمین است و معمولاً با ایجاد درد یا آسیب همراه است.
Fell face-first to the ground, often causing impact.
- OTHER
example
معنی(example):
پس از لیز خوردن روی یخ، به صورت روی پیادهرو افتاد.
مثال:
After slipping on ice, he face planted on the pavement.
معنی(example):
او در حین دویدن در ساحل به صورت به شن افتاد.
مثال:
She face planted into the sand while running on the beach.
معنی فارسی کلمه face planted
:
به معنای افتادن به صورت به زمین است و معمولاً با ایجاد درد یا آسیب همراه است.