معنی فارسی faceplate
B2صفحه‌ای که روی یک دستگاه یا وسیله قرار می‌گیرد و نمای آن را می‌پوشاند.
A protective covering on the front of a device that displays information or controls.
- noun
noun
معنی(noun):
A removable protective shield separating the inner workings of a machine from operator and observer.
معنی(noun):
A rigid flat surface that has an active role in the interaction of a device with an operator or user.
example
معنی(example):
صفحه نمایشی دستگاه مقاوم در برابر خراش بود.
مثال:
The faceplate of the device was scratch-resistant.
معنی(example):
او صفحه نمایش قدیمی را با یک صفحه جدید تعویض کرد.
مثال:
He replaced the old faceplate with a new one.
معنی فارسی کلمه faceplate
:
صفحه‌ای که روی یک دستگاه یا وسیله قرار می‌گیرد و نمای آن را می‌پوشاند.
