معنی فارسی faceswapped
B1چهرهعوضشده به تصاویری اشاره دارد که در آن چهرهها با هم عوض شدهاند، معمولاً به منظور سرگرمی.
Refers to images where faces have been exchanged, usually for entertainment.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
عکس سلفی چهرهعوضشده بسیار خندهدار بود.
مثال:
The faceswapped selfie was hilarious.
معنی(example):
همه از عکسهای چهرهعوضشده از مهمانی لذت بردند.
مثال:
Everyone loved the faceswapped photos from the party.
معنی فارسی کلمه faceswapped
:
چهرهعوضشده به تصاویری اشاره دارد که در آن چهرهها با هم عوض شدهاند، معمولاً به منظور سرگرمی.