معنی فارسی facete
B2لوند، شوخ و بازیگوش؛ نگاهی به حیات یک فرد که فراز و نشیبهای ظریف و هوشمندانهای در رفتار او وجود دارد.
Characterized by cleverness, wit, and a playful nature in expression.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
پاسخ او بسیار لوند و شوخ بود.
مثال:
Her response was extremely facete and witty.
معنی(example):
او طرز برخورد لوندی دارد که همیشه همه را سرگرم میکند.
مثال:
He has a facete manner that always entertains everyone.
معنی فارسی کلمه facete
:
لوند، شوخ و بازیگوش؛ نگاهی به حیات یک فرد که فراز و نشیبهای ظریف و هوشمندانهای در رفتار او وجود دارد.