معنی فارسی facial nerves

B1

عصب‌هایی که به عضلات صورت متصل شده و حرکات آن‌ها را کنترل می‌کنند.

Nerves that control the muscles of facial expression and sensations.

noun
معنی(noun):

The seventh (VII) of twelve paired cranial nerves.

example
معنی(example):

اعصاب صورت عضلات صورت را کنترل می‌کنند.

مثال:

Facial nerves control the muscles of the face.

معنی(example):

آسیب به اعصاب صورت می‌تواند بر توانایی شما در لبخند زدن تأثیر بگذارد.

مثال:

Damage to the facial nerves can affect your ability to smile.

معنی فارسی کلمه facial nerves

: معنی facial nerves به فارسی

عصب‌هایی که به عضلات صورت متصل شده و حرکات آن‌ها را کنترل می‌کنند.