معنی فارسی faciendum

B1

به معنای چیزی که باید انجام شود یا عملی که باید صورت گیرد.

Something that is to be done.

example
معنی(example):

انجام پروژه برای موفقیت آن حیاتی است.

مثال:

The facienda of the project is crucial for its success.

معنی(example):

او درباره انجام رویداد آینده صحبت کرد.

مثال:

He discussed the facienda of the upcoming event.

معنی فارسی کلمه faciendum

: معنی faciendum به فارسی

به معنای چیزی که باید انجام شود یا عملی که باید صورت گیرد.