معنی فارسی facily
B1به راحتی و آسانی.
In an easy or simple manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
آنها میتوانستند به راحتی روی قوانین جدید توافق کنند.
مثال:
They could facily agree on the new rules.
معنی(example):
او میتواند به راحتی چندین کار را مدیریت کند.
مثال:
She can facily handle multiple tasks.
معنی فارسی کلمه facily
:
به راحتی و آسانی.