معنی فارسی fack
B1جملهای غیررسمی یا شوخی که برای سرگرمی یا انتقال یک پیام استفاده میشود.
An informal sentence or joke that is used for entertainment or to convey a message.
- NOUN
example
معنی(example):
او در طول سخنرانیاش به تماشاچی یک حرف فک گفت.
مثال:
He made a fack to the audience during his speech.
معنی(example):
یک فک گاهی اوقات میتواند فضایی سنگین را در یک گفتگوی جدی سبک کند.
مثال:
A fack can sometimes lighten the mood in a serious conversation.
معنی فارسی کلمه fack
:
جملهای غیررسمی یا شوخی که برای سرگرمی یا انتقال یک پیام استفاده میشود.