معنی فارسی factfinder
B1پژوهشگری که به دنبال جمعآوری و تأیید اطلاعات و حقایق است.
A person who seeks to gather and confirm facts.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان یک پژوهشگر حقایق در زمینه خود شناخته میشود.
مثال:
She is known as a factfinder in her field.
معنی(example):
هر پژوهشگر حقایق هدفش کشف حقیقت است.
مثال:
Every factfinder aims to uncover the truth.
معنی فارسی کلمه factfinder
:
پژوهشگری که به دنبال جمعآوری و تأیید اطلاعات و حقایق است.