معنی فارسی factionally

B2

فکشنالی به معنای به صورت گروهی و تحت تأثیر گروه‌های خاص عمل کردن است.

In a manner that shows loyalty to a faction.

example
معنی(example):

تیم در مورد موضوع رهبری به صورت فکشنالی تقسیم شده بود.

مثال:

The team was factionally divided on the issue of leadership.

معنی(example):

تصمیمات فکشنالی ممکن است به نتایج ضعیفی منجر شوند.

مثال:

Factionally motivated decisions can lead to poor outcomes.

معنی فارسی کلمه factionally

: معنی factionally به فارسی

فکشنالی به معنای به صورت گروهی و تحت تأثیر گروه‌های خاص عمل کردن است.