معنی فارسی fadeout
B1محو شدن، هنگامی که یک عنصر بصری یا صوتی به تدریج به صفر میرسد.
The gradual disappearance of a sound or image.
- noun
noun
معنی(noun):
A gradual disappearance.
example
معنی(example):
محو شدن در انتهای آهنگ بسیار مؤثر بود.
مثال:
The fadeout at the end of the song was very effective.
معنی(example):
یک محو شدن میتواند حس پایان را ایجاد کند.
مثال:
A fadeout can create a sense of closure.
معنی فارسی کلمه fadeout
:
محو شدن، هنگامی که یک عنصر بصری یا صوتی به تدریج به صفر میرسد.