معنی فارسی fagoted
B1فگوتد یکی از اشکال جمع یا صفت فگوت است که به معنی چوبهای جمعآوری شده است.
The past participle form of faggot, indicating wood or branches that have been bundled together.
- verb
verb
معنی(verb):
To make a fagot of; to bind together in a fagot or bundle.
example
معنی(example):
چوبهای جمعآوری شده به طور مرتب چیده شده بودند.
مثال:
The faggots were stacked neatly.
معنی(example):
آنها یک توده چوب جمعآوری شده در جنگل دیدند.
مثال:
They saw a fagoted pile in the woods.
معنی فارسی کلمه fagoted
:
فگوتد یکی از اشکال جمع یا صفت فگوت است که به معنی چوبهای جمعآوری شده است.