معنی فارسی fahrenheit

B1

مقیاس دما با استفاده از فارنهایت.

A temperature scale named after German physicist Daniel Gabriel Fahrenheit.

example
معنی(example):

فارنهایت به‌طور رایج در ایالات متحده استفاده می‌شود.

مثال:

Fahrenheit is commonly used in the United States.

معنی(example):

بسیاری از گزارشات آب و هوا دما را به درجه فارنهایت نشان می‌دهند.

مثال:

Many weather reports show temperatures in degrees Fahrenheit.

معنی فارسی کلمه fahrenheit

: معنی fahrenheit به فارسی

مقیاس دما با استفاده از فارنهایت.