معنی فارسی failings
B1نقصها، اشتباهات یا ضعفهای فردی که به دلایل مختلف به وجود میآیند.
Shortcomings or mistakes that affect performance or character.
- noun
noun
معنی(noun):
Weakness; defect
مثال:
His worst failing is his temper.
example
معنی(example):
نقصهای او به عنوان یک مدیر در طول بررسی مشخص شد.
مثال:
Her failings as a manager were highlighted during the review.
معنی(example):
پذیرش نقصهای ما میتواند به بهبود منجر شود.
مثال:
Acknowledging our failings can lead to improvement.
معنی فارسی کلمه failings
:
نقصها، اشتباهات یا ضعفهای فردی که به دلایل مختلف به وجود میآیند.