معنی فارسی fairhead
B1سر عادلانه، به چهره یا سر شخصی اشاره دارد که با ویژگیهای زیبا و خاص شناخته میشود.
A term describing someone's head or face that is characterized by beauty or fairness.
- NOUN
example
معنی(example):
سر عادلانه از افق سرک کشید.
مثال:
The fairhead peered over the horizon.
معنی(example):
او تاجی بر سر عادلانه خود داشت.
مثال:
She wore a crown that adorned her fairhead.
معنی فارسی کلمه fairhead
:
سر عادلانه، به چهره یا سر شخصی اشاره دارد که با ویژگیهای زیبا و خاص شناخته میشود.