معنی فارسی faisan
B1پرندهای با شکوه و رنگارنگ که معمولاً در مناطق باز زندگی میکند.
A type of bird known for its colorful plumage, often found in open fields.
- NOUN
example
معنی(example):
فیسون به آرامی از روی میدان پرواز کرد.
مثال:
The faisan flew gracefully across the field.
معنی(example):
شکارچیان معمولاً در فصل به دنبال فیسونها میروند.
مثال:
Hunters often pursue faisans during the season.
معنی فارسی کلمه faisan
:
پرندهای با شکوه و رنگارنگ که معمولاً در مناطق باز زندگی میکند.