معنی فارسی falconoid
B1دربارهٔ چیزی که دارای خصوصیاتی مانند یک شاهین است، یا به آن مرتبط میشود.
Referring to something that resembles or is related to a falcon; often used in scientific classifications.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
خصوصیات شبیه به شاهین پرنده، پرندگانشناسان را مجذوب کرد.
مثال:
The falconoid characteristics of the bird fascinated the ornithologists.
معنی(example):
آثار هنری او معمولاً شامل تمها و موتیفهای شبیه به شاهین است.
مثال:
His artwork often features falconoid themes and motifs.
معنی فارسی کلمه falconoid
:
دربارهٔ چیزی که دارای خصوصیاتی مانند یک شاهین است، یا به آن مرتبط میشود.