معنی فارسی falculate
B1فالکولات به ویژگیهایی اطلاق میشود که به صورت خاص و مشخص در برخی اشیاء وجود دارند.
Having or shaped like a falcula (a specific form or structure).
- OTHER
example
معنی(example):
ویژگیهای فالکولات بر روی صدف جذاب هستند.
مثال:
The falculate features on the shell are fascinating.
معنی(example):
دانشمندان الگوهای فالکولات را در فسیلها مطالعه کردند.
مثال:
Scientists studied the falculate patterns in the fossils.
معنی فارسی کلمه falculate
:
فالکولات به ویژگیهایی اطلاق میشود که به صورت خاص و مشخص در برخی اشیاء وجود دارند.