معنی فارسی fall-behind

B1

عقب افتادن، به معنای نرسیدن به سطح یا زمان معین، به ویژه در زمینه‌های تحصیلی یا رقابتی.

To be at a lower level or behind in progress compared to others.

example
معنی(example):

من اغلب در تحصیلاتم وقتی که کار زیادی دارم عقب می‌مانم.

مثال:

I often fall behind in my studies when I have too much to do.

معنی(example):

اگر به تمرین ادامه ندهی، در مقایسه با سایر کلاس عقب می‌مانی.

مثال:

If you don't keep practicing, you'll fall behind the rest of the class.

معنی فارسی کلمه fall-behind

: معنی fall-behind به فارسی

عقب افتادن، به معنای نرسیدن به سطح یا زمان معین، به ویژه در زمینه‌های تحصیلی یا رقابتی.