معنی فارسی please-fucked-his-pussy
B1لذت بردن، خوشحال کردن یا راضی کردن کسی به طوری که احساس خوبی داشته باشد.
To give someone pleasure or satisfaction.
- VERB
example
معنی(example):
او به شیوههایی که او را خاص احساس میکرد، او را خوشحال میکرد.
مثال:
He used to please her in ways that made her feel special.
معنی(example):
در داستان، او با اجرای خود، تماشاگران را خوشحال کرد.
مثال:
In the story, he pleased the audience with his performance.
معنی فارسی کلمه please-fucked-his-pussy
:
لذت بردن، خوشحال کردن یا راضی کردن کسی به طوری که احساس خوبی داشته باشد.