معنی فارسی fallal
B1یک شی زینتی یا شلوغ، معمولاً برای جلب توجه.
An ornament or something showy, typically intended to attract attention.
- NOUN
example
معنی(example):
او در مهمانی کلاهی پر زرق و برق پوشید.
مثال:
He wore a fallal hat to the party.
معنی(example):
زرق و برقهای رنگارنگ اتاق را برای جشن تزئین کردند.
مثال:
The colorful fallals decorated the room for the celebration.
معنی فارسی کلمه fallal
:یک شی زینتی یا شلوغ، معمولاً برای جلب توجه.