معنی فارسی falling-outs
B1اختلاف یا قهر، وضعیتی که در آن دو یا چند نفر به دلیل یک مسئله به طور جدی با هم بحث میکنند و ارتباطشان قطع میشود.
A disagreement or argument that disrupts a relationship
- NOUN
example
معنی(example):
آنها به خاطر پول با هم دچار اختلاف شدند.
مثال:
They had a falling-out over money.
معنی(example):
دوستی گاهی اوقات میتواند به اختلافات منجر شود.
مثال:
Friendship can sometimes lead to falling-outs.
معنی فارسی کلمه falling-outs
:
اختلاف یا قهر، وضعیتی که در آن دو یا چند نفر به دلیل یک مسئله به طور جدی با هم بحث میکنند و ارتباطشان قطع میشود.