معنی فارسی fallibilities

B2

شکست‌پذیری، ناتوانی یا ضعف طبیعی انسان‌ها در انجام کارها به شیوه‌ای صحیح.

The quality of being prone to making mistakes or being imperfect.

noun
معنی(noun):

The state of being prone to error.

معنی(noun):

An error-generating characteristic.

example
معنی(example):

هر کسی نقاط ضعفی دارد.

مثال:

Everyone has their fallibilities.

معنی(example):

درک نقاط ضعف ما برای رشد شخصی بسیار مهم است.

مثال:

Understanding our fallibilities is crucial for personal growth.

معنی فارسی کلمه fallibilities

: معنی fallibilities به فارسی

شکست‌پذیری، ناتوانی یا ضعف طبیعی انسان‌ها در انجام کارها به شیوه‌ای صحیح.