معنی فارسی fallings

B1

واژه 'fallings' به معنای فرو ریختن یا سقوط کردن است و به سقوط اجسام یا موقعیت‌ها اشاره دارد.

The act of falling; instances of something coming down.

example
معنی(example):

ریزش برگ‌ها نشانه تغییر فصل‌ها است.

مثال:

The fallings of leaves mark the change of seasons.

معنی(example):

او ریزش باران روی پنجره را تماشا کرد.

مثال:

He observed the fallings of the rain on the window.

معنی فارسی کلمه fallings

:

واژه 'fallings' به معنای فرو ریختن یا سقوط کردن است و به سقوط اجسام یا موقعیت‌ها اشاره دارد.