معنی فارسی fallowness

B1

استراحت، عدم کشت و کار در زمین به منظور بهبود کیفیت خاک.

The state of land that has been left unplanted for a period to improve soil health.

example
معنی(example):

استراحت زمین به آن اجازه داد تا مواد مغذی خود را بازیابی کند.

مثال:

The fallowness of the field allowed it to regain nutrients.

معنی(example):

استراحت زمین پس از سال‌ها بدون کشت مشهود بود.

مثال:

The fallowness was evident after years of no cultivation.

معنی فارسی کلمه fallowness

:

استراحت، عدم کشت و کار در زمین به منظور بهبود کیفیت خاک.