معنی فارسی falseheartedly
B1با نیت بد یا غیرصادقانه، عمل یا گفتاری که با نیت خالص انجام نشده است.
In a manner that is insincere or with hidden motives.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور ظاهری موافقت کرد که به او کمک کند، اما هیچ قصدی برای انجام این کار نداشت.
مثال:
She falseheartedly agreed to help him, but had no intention of doing so.
معنی(example):
او به طور ظاهری از کار او تقدیر کرد فقط برای اینکه به نظر خوب بیاید.
مثال:
He falseheartedly praised her work just to gain favor.
معنی فارسی کلمه falseheartedly
:با نیت بد یا غیرصادقانه، عمل یا گفتاری که با نیت خالص انجام نشده است.