معنی فارسی falseheartedness

B1

زمانی که فردی از صداقت و صداقت دور می‌شود و با نیت‌های نادرست عمل می‌کند.

The quality of being insincere or deceitful in feelings or actions.

example
معنی(example):

ظاهرسازی او در تمجیدهای خالی‌اش مشهود بود.

مثال:

Her falseheartedness was evident in her empty compliments.

معنی(example):

ظاهرسازی می‌تواند به از دست رفتن اعتماد در روابط منجر شود.

مثال:

Falseheartedness can lead to broken trust in relationships.

معنی فارسی کلمه falseheartedness

:

زمانی که فردی از صداقت و صداقت دور می‌شود و با نیت‌های نادرست عمل می‌کند.