معنی فارسی falunian

B1

کسی که از فالون می‌آید یا به آن تعلق دارد.

A person from Falun.

example
معنی(example):

یک فالونی می‌تواند داستان‌هایی درباره گذشته شهر برای شما تعریف کند.

مثال:

A Falunian can tell you stories about the town's past.

معنی(example):

بیشتر فالونی‌ها به میراث فرهنگی خود افتخار می‌کنند.

مثال:

Most Falunians are proud of their heritage.

معنی فارسی کلمه falunian

: معنی falunian به فارسی

کسی که از فالون می‌آید یا به آن تعلق دارد.