معنی فارسی familiarizations
B1آشناییها، فرآیند ایجاد آشنایی و نزدیکی به چیزها یا افراد.
The process of making something familiar.
- NOUN
example
معنی(example):
آشناییهایی که برنامه ارائه کرد مفید بود.
مثال:
The familiarizations provided by the program were beneficial.
معنی(example):
او چندین آشنایی را قبل از شروع کار انجام داد.
مثال:
He completed several familiarizations before starting the job.
معنی فارسی کلمه familiarizations
:
آشناییها، فرآیند ایجاد آشنایی و نزدیکی به چیزها یا افراد.