معنی فارسی familist

B1

طرفدار خانواده، کسی که بر اهمیت خانواده تأکید می‌کند و آن را در مرکز توجه می‌داند.

A person who strongly advocates for family values.

noun
معنی(noun):

A member of the Family of Love religious group in 16th-century England.

example
معنی(example):

یک طرفدار خانواده معتقد است که خانواده مهم‌ترین واحد در جامعه است.

مثال:

A familist believes that family is the most important unit in society.

معنی(example):

طرفدار خانواده بودن معمولاً بر ارزش‌ها و اولویت‌های شخص تأثیر می‌گذارد.

مثال:

Being a familist often influences a person's values and priorities.

معنی فارسی کلمه familist

: معنی familist به فارسی

طرفدار خانواده، کسی که بر اهمیت خانواده تأکید می‌کند و آن را در مرکز توجه می‌داند.