معنی فارسی fana

B1

علاقه یا شوق شدید به یک موضوع یا فعالیت خاص.

An enthusiastic or passionate admirer of something.

example
معنی(example):

او یک فانا از موسیقی کلاسیک بود و همیشه در کنسرت‌ها حاضر می‌شد.

مثال:

He was a fana of classical music, always attending concerts.

معنی(example):

فانا او برای هنر الهام‌بخش بسیاری از هنرمندان جوان بود.

مثال:

Her fana for the arts inspired many young artists.

معنی فارسی کلمه fana

: معنی fana به فارسی

علاقه یا شوق شدید به یک موضوع یا فعالیت خاص.