معنی فارسی fanam
B1اهتمام یا تلاش در یک زمینه خاص.
Dedication or effort in a specific field or activity.
- NOUN
example
معنی(example):
او به فنام خود در صحنه موسیقی محلی افتخار میکرد.
مثال:
He was proud of his fanam in the local music scene.
معنی(example):
فنام او برای رقص او را به صحنه بسیاری از نمایشها کشاند.
مثال:
Her fanam for dance led her to perform in many shows.
معنی فارسی کلمه fanam
:
اهتمام یا تلاش در یک زمینه خاص.