معنی فارسی fancymonger

B1

فردی که زرق و برق و تجملات را می‌فروشد یا تبلیغ می‌کند.

A person who promotes or sells extravagant items.

example
معنی(example):

فروشنده لباس‌های زیبا در نمایشگاه لباس‌های پیچیده‌ای می‌فروخت.

مثال:

The fancymonger sold elaborate costumes at the fair.

معنی(example):

او به عنوان یک فروشنده زرق و برق، همیشه در حال ترویج روندهای لوکس بود.

مثال:

He was known as a fancymonger, always promoting luxurious trends.

معنی فارسی کلمه fancymonger

: معنی fancymonger به فارسی

فردی که زرق و برق و تجملات را می‌فروشد یا تبلیغ می‌کند.