معنی فارسی fanglomerate

B1

نوعی سنگ رسوبی که بیشتر از فنگ‌ها تشکیل شده باشد.

A sedimentary rock composed primarily of fangs.

example
معنی(example):

فنگلومره نوعی سنگ است که شامل فنگ‌ها می‌باشد.

مثال:

A fanglomerate is a type of rock containing fangs.

معنی(example):

فنگلومره از رسوبات باستانی شکل گرفت.

مثال:

The fanglomerate was formed from ancient deposits.

معنی فارسی کلمه fanglomerate

:

نوعی سنگ رسوبی که بیشتر از فنگ‌ها تشکیل شده باشد.